(اختلاس(25 کامنت لطفاً
armin.farzam
مسافران که منتظر ماشین بودند کنار خیابون داد میزد
«دربـــــــــــــــــست». نگاه معنی دار و اعتراض های گاه و بیگاه مسافران
هم راننده رو کلافه کرده بود و هم ما رو، بهخاطر همین من و یک خانم و دو آقای دیگه
با همدیگه ماشین رو با کرایه ۶٬۰۰۰ تومن دربست گرفتیم که برای هر مسافر نفری ۱۵۰۰
تومن می افتاد درحالی که کرایه خط فقط ۵۵۰ تومن بود. به هر ترتیب سوار تاکسی شدیم و
راننده شروع کرد از مشکلات ماشین و گیر نیومدن لاستیک و بنزین آزاد زدن صحبت کردن و
... . کنار راننده مرد جوانی نشسته بود که انگار از خیس شدن زیر بارون دل خوشی
نداشت. وقتی سخنرانی راننده درباره مشکلات بنیادی مملکت شروع شد خیلی سریع خودش رو
وارد بحث کرد که بهتره ادامه بحث رو به صورت یه گفتوگوی دو طرفه دنبال کنیم:
راننده تاکسی: برادر خانمم یه وام شش ميليون
تومنی میخواست بگیره مجبور شد ماشینش رو بذاره به عنوان وثیقه.
بنده*خدا الان خورده به مشکل دارند ماشینش رو مصادره میکنند. یه عده دزد دارند
میلیارد میلیارد اختلاس میکنند کسی هم خبردار نمیشه اون وقت این جوون رو ببین
چجوری سر میدوونند! مسافر: نوش جونش! راننده: (نگاه متعجب) نوش جون کی؟ مسافر: نوش جون کسی که ۳٬۰۰۰ میلیاردتومن
خورده! راننده: (با لحن عصبی آمیخته به تمسخر) نکنه
اون بابا فامیل شما بوده؟ مسافر: نه! فامیل من نبوده اما یکی بوده مثل
همین مردم. مثل شما! مگه این یارو از مریخ اومده اختلاس کرده؟ یا اون مدیر بانک از
اورانوس به ریاست رسیده بوده؟ راننده: نه آقا جان اونا از ما بهترون اند. من
برای یک جفت لاستیک باید ۳ روز برم تعاونی اون وقت اون 3000 میلیارد تومن رو
میخوره یه آبم روش! مسافر: خب آقا جان راضی نیستی نخر! لاستیک نخر
... راننده: (با صدای بلند) چرا نامربوط میگی مرد
حسابی؟ مجبورم بخرم ! لاستیک نخرم پس چجوری با ماشین کار کنم ؟ مسافر: وقتی شما که دستت به هیچ جا بند نیست و
یه راننده عادی هستی وقتی میبینی بارندگی شده و مسافر مجبوره زود برسه به مقصد
میای ماشینی که باید تو خط کار کنه رو دربست میکنی ... راننده پرید وسط حرف طرف که: آقا
راضی نبودی سوار نمیشدی! مسافر: (با خونسردی) میبینی؟ من الان دقیقاً
حال تو رو دارم. وقتی داشتی لاستیک ماشین میخردی. مرد حسابی فکر کردی ما که الان
سوار ماشین تو شدیم و ۳ برابر کرایه رو داریم میدیم راضی هستیم؟ ما هم مجبوریم
سوارشیم! وقتی تو به عنوان یه شهروند عادی اینجوری سواستفاده میکنی از مدیر یه
بانک که میلیاردها تومن سرمایه زیر دستشه چه انتظاری داری؟ اون هم یکی مثل تو در
مقیاس بالاتر. راننده آچمز شده بود و سرش تو فرمون بود ... مسافر که حالا کاملاً
دست بالا رو داشت با خونسردی ادامه داد: دزدی دزدیه ... البته منظورم با شما نیستا
ولی خداوکیلی چنددرصد از مردم ما اون کاری که بهشون سپرده شده رو خوب انجام میدن که
انتظار دارند یه مدیر بانک کارش رو خوب انجام بده؟ منتهی وقتی اونا وجدان کاری
ندارند کسی بویی نمیبره اما گندکاری یه مدیر بانک رو همه می*فهمند. برادر من تو
خودت رو اصلاح کن تا اون مدیر بانک جرات همچین خلافی رو نداشته باشه. راننده که
گوشاش تو اون هوای سرد از شدت خجالت حسابی سرخ شده بود گفت: چی به گم والا! من
اولین نفری بودم که تو مسیر باید پیاده می*شدم و طبیعتاً طبق قرار اجباری با راننده
باید ۱۵۰۰ تومن کرایه می*دادم. وقتی خواستم پیاده شم یه اسکناس ۲٬۰۰۰ تومنی به
راننده دادم. راننده گفت ۵۰ تومنی دارید؟ با تعجب گفتم بله دارم و دست کردم
تو کیفم و یه سکه ۵۰ تومنی به راننده دادم. راننده هم یک اسکناس ۱۰۰۰ تومنی و
یک اسکناس ۵۰۰ تومنی بهم برگردوند و گفت: به سلامت! همونطور که با نگاهم تاکسی رو
که تو هوای بارونی مه*آلود حرکت می*کرد رو دنبال می*کردم چترم رو باز کردم و پولا
رو تو کیفم گذاشتم ... آروم شروع کردم به قدم زدن و با خودم فکر می*کردم یعنی من هم
باید خودم رو اصلاح کنم ... . همه کنار گود ایستاده ایم و می گوئیم لنگش
کن!
"داستان هيچ ربطی به اتفاقات اخير نداره،مبادا فکر بد کنه کسی"
ديدن نظرات و کامنت های شما باعث خوشحاليست
داستان نوشته من نيست.نويسنده:ناشناس
Comments
اول
دیم
عالی بود ... خودمم به فکر فرو برد.
تشکر آرمین جان
ایا ندادن شیرینی ای که حق من اختلاس نیست؟
🙁
o7
کامنت
این داستان رو قبلا هم خونده بودم خب حقیقت محضه
عالی بود
.
.
.
یعد از مدت ها لذت بردم یه متن خوندم
نه زیاد بود نه کم بود
هم کلی کیف کردم
حرف دل منم بود
همه فقط بقیه رو قضلوت می کنن
خودشون نمیبینن
.
.
کور خود، بینای مردم هستیم
مدتها متن نخونده بودی؟
سواد داری؟
بیسوادی؟
بی سوادم
🙁
پس تو دوست من نیستی
cm
cm
CM
o7
بله همه باید خدمون درست کنیم
یه همچین بحثی رو چند وقت پیش با یه دوستی داشتم
ما خیلی کار داریم تا یه جامعه متمدن بشیم. این جور مسائل جامعه شناسی هیچ وقت تو ایران مورد بحث و بررسی قرار نمیگیره
مرسی
وت ساب
راستی، با دستور مقاله رو راست چین کنی قشنگتر میشه
مرسی،راستش بلد نيستم 😮(
موافقم
من فقط یه وام ساده می خوام چقد پیچیدش می کنین آخه
😢😭
وام نداریم
راضی نبودی سوار نمیشدی
!ما هم مجبوریم سوارشیم
😁
o7 alie
کامنت
البته آخرش باید مینوشتی نام افراد و شخصیت ها خیالی هستند و بر اساس داستان واقعی ساخته شده است
[removed]
مرسی اما نامی که در داستان نبود،شخصيت ها رو هم نميدونم خيالی هستند يا واقعی،نويسنده هم من نبودم آخه
o7
وت
O7
cm
O7
hdkkk hjhjh hjhj
Cm
Cm vote
cm
قشنگ بود مرسی
متاسفانه این داره تبدیل میشه به یه سبک زندگی
روش اسم زرنگی میذاریم و هرکاری دلمون میخواد میکنیم درحالی که خودمون تحمل همچین رفتاری( حتی در ابعاد خیلی کوچیکش ) رو نداریم
o7
o/
khatereye talkh o shirini bud in dige dastan nist chon har roz dare etefagh miofte
اتفاقا این بحثی بود که من دیروز توی یک گیم دیگه با یک نفر داشتم
یارو فقط از همه شاکی بود و به همه مملکت فحش میداد
کشور دزدها
واقعی که همیشه تکرار میشه تو جامعه ما ازکوچیک تا بزرگ
من هم نظرم اینه هنوز خیلی فاصله داریم با یک تمدن
رای
تو جامعه ما همیشه باید اصلاح از بغل دستی شروع بشه و این سلسه تا بی نهایت ادامه داره تو ایران همه همیشه به فکره خودشونن وقتی هم یکی اعتراض میکنه میشه آدم بده یعنی تو همین داستان اگه راننده همه رو زیره بارون پیاده میکرد بقیه مسافر ها به او مسافر معترض به دید شاکی نگاه میکردند و میگفتند آقا/خانم چیکار داری آخه ول کن الان موندیم زیر بارون که این اتفاق بیشتر میوفته تا اینکه راننده متحول بشه
زنده باد