گزارش میتینگ مشهد

Day 630, 11:23 Published in Iran India by E.L.E.A.N.O.R

سلام بر عزیزان گل ایریپابلیک
همونطور که قولش رو داده بودم گزارش میتینگ مشهد رو به اطلاعتون میرسونم

ساعت 6:30

مراسم زید زنی:دی

تو تخت بودیمو داشتیم خواب حوریای محترم رو میدیدم که بوق ده یازده ماشین حسام کل فوندانسیون خونه ی مارو لرزوند:دی بلند شدیم رفتیم دمه پنجره گفتیم چه خبره یره؟ او هم بلا نسبت شترمرغ گردنشو از پنجره اورد بیرون و گفت بیا بریم ریس دیگه! ما هم خشتکرو یه گره ای زدیمو آواره ی کوچه خیابون شدیم

ساعت 7

دمه خیام 1 من و حسام منتظر بچه ها بودیم اول آرمین تی تی اومد پشت سرش هم خشایارو اشکانو مجتبی احسان و بعدشم رضا
یک نیم ساعتی داشتیم تصمیم میگرفتیم که کجا بریم
تصمیمو که گرفتیم اومدیم سوار شیم که خشایار گفت ماشین من ترمز نداره تو همون 1 صدم ثانیه ای که بچه ها انالیز کردن خشایار چی گفت من سوار ماشین حسام شدم احسان و مجتبی هم سوار شدن حسامم سوار ماشین شدو گفت تو طرقبه میبینیمتون ما هم یک نیشخند ملیح تقدیم به رضا و اشکان کردیم و به راه افتادیم به سوی طرقبه:دی

ساعت 8

هم تو ماشین نشستیم کل کل بین احسان و مجتبی شروع شد او یکی میگفت من معدلم این شده تو معدلت اون شده دیگه کار به جاهایی رسید که میگفتن شورت من این رنگیه شورت تو اون رنگی
دیگه اعصاب منو راننده رو خورد کردن اساسی
ساعت 9
بلاخره یک جایی پیدا میکردیم نشستیم
ماشاالله قشر مرفه جامعه (اشکان و خشایار) غذا کیو 5 سفارش دادن که اینشاالله تو گلوشون گیر کنه
بقیه هر چی دست تو جیبشون کردن دیدن فرجی نمیشه به همون کباب لقمه بسنده کردند

یک چندتا عکسن از بچه ها میذارم همه شو ببینین قشنگه

http://tinypic.info/viewer.php?file=tyijie4qzmxrz0potyc6.jpg

اینجا به قوله رضا ام کی مج-تبی شبیه غوله برره افتاده :دی


http://tinypic.info/viewer.php?file=xt81l90anjfh3o3xkt91.jpg

نمیدونم چی بگم اثرات چیزه دیگه :دی

http://tinypic.info/viewer.php?file=s1r6hcguqn0o4j22dsnn.jpg

http://tinypic.info/viewer.php?file=7wj9zm6yarn255kn9mek.jpg
اینم از خشایار خودمون
ماشاالله هزارتا عکس گرفت هیچ کدومشونم بهمون نداد



پاک شد :دی
شرمنده من زیاد وقن نداشتم گزارش بنویسم خیلی خوب در نیومد

وت هم بدید همه ببینن

در مورده عکسا هم هیچکی به من عکس نداد وگرنه بیشتر میزدم